گل کاریهای حدیث خانوم ........
چند روز پیش حدیث خانم چنان داداشی رو بغل کردند و با کله به زمین فرود اوردن که کلا مخش جابه جا شد ...
حدیث عادت داره هم از کنار هر بچه ای رد میشه دوتا لپاشو فشار میده...مهمون داشتیمو خواهر جونم طبق معمول اومد دودستی لپهای داداشیشو فچار داد و نشست بچه مهمونامونم به تقلید از حدیثه با دوتا دست کوبوند هاااااااااااااا تو صورت طفلی ....محمد چنان چشاش گرد شد بچم گیج مونده بود ....چی شد ....از کجا اومد... واسه چی ..............
خلاصه اینکه از این ضربه فنی ها خیلی خورده.....
....تا کی بزرگتر بشه تابتونه از خودش دفاع کنه........الله اعلم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی